هو الشهید
تقدیم به امام حسین ( علیه السلام ) به خاطر برادر رشیدش حضرت عباس ( علیه السلام )
دستی که حال و روزش یک ادعا نبود
پایی که آه دیگر انگار پا نبود
چشمی که تیر را در آغوش میفشرد
امّا هنوز این همة ماجرا نبود
فرقی نمیکند که سپر داشت یا نداشت
یا عکس شیر بر علمش بود یا نبود
دریای خون گرفتهای از اسب و نیزه را
انگار هیچکس بجز او ناخدا نبود
دندان خشم بر بند مشک میفشرد
باید رسید راهی تا خیمهها نبود
این آب بود یا خون چشمهای او
بر خود نهیب زد جای اعتنا نبود
میآمد و هنوز به تن بوی آب داشت
آری چو مشک زخمی خود بی وفا نبود
سم میشکافت بر خاکی لالهگون شده
اسبی که گریهاش دیگر بیصدا نبود
آنروز عصر حتی انگار باد نیز
با یال خون گرفته او آشنا نبود
سر میبرید اکنون خورشید را غروب
ای کاش این دلاود دستش جدا نبود .
تاریخ : چهارشنبه 86/10/26 | 4:6 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.